کد مطلب:152437 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:202

دو ملک نقاله می خواستند جوان گنهکار را از حرم خارج کنند
عالم جلیل القدر «شیخ حسین جبعی قدس سره» پدر شیخ بهایی قدس سره می گوید:

شبی در حرم مطهر امام حسین علیه السلام بودم، كه جنازه ای را برای دفن آوردند. او جوان گنهكاری بود، كه وصیت كرده بود تا او را در حرم دفن كنند، و به وصیت


او جامه ی عمل پوشیده شد.

سحرگاهان دیدم، دو مرد با صورتی مهیب و زنجیر آتشین آمدند و او را از قبر درآوردند و می كشیدند! آن جوان رو به قبر مطهر كرد و گفت: «انی التجأت الیك و انی ضیفك! من به شما پناهنده شده ام، من مهمان شما هستم».

ناگهان از ضریح مطهر صدایی بلند شد: «خلوه، خلوه، فانه استجار (بنا). او را رها كنید، او به ما پناه آورده است».

آن دو ملك گفتند: سمعا و طاعة (و به روی چشم، اطاعت می شود) و او را برگرداندند. [1] .


[1] خاك بهشت ص 123 - كبريت الاحمر ص 491 به نقل از روضة الحسينية - كرامات الحسينية ج 1، ص 197.